نظام آموزش و پرورش و نیز نظام آموزش عالی نیازمند آن است که برای هر مدرسه و هر گروه از دانشجویان، روانشناسانی داشته باشد که سلامت و بهداشت روانی دانشآموزان و دانشجویان را رصد نماید.
بسیاری از ناسازگاریها و نابهنجاریها برآمده از مشکلات و اختلالات روانی است که گاه با پایشی ساده شناسایی و برطرف میشود. معلم، دبیر و استاد هرچند در رشتهٔ خود مهارت داشته باشد، نمیتواند کار روانشناس را انجام دهد و تخصص آن را ندارد.
روزی مرا به یکی از دبیرستانها دعوت کرده بودند. مدیر آنجا میگفت بعضی از این دانشآموزان خیلی شلوغ و چموش هستند و گاه بیاحترامی میکنند. من به مدیر، معاونان و دبیران آنجا گفتم همهٔ شما بنشیند اینجا و هیچکسی همراه من نیاید. آن دبیرستان حدود ششصد دانشآموز داشت. ابتدا با بچهها یک شوخی کردم، بعد گفتم من غیب میدانم؛ یعنی من میدانم تو بیست سال دیگر کجایی؟ به یکی که بسیار ناآرام بود، بر اساس تحلیلی روانشناختی گفتم تو یکی از زندانیها خواهی بود، به دیگری گفتم تو مدرک میگیری و شخصیت علمی مهمی میشوی و سپس بدون اشاره به کسی هم گفتم تو مردهای؟ بچهها سراپا گوش شدند تا بدانند من میگویم هر یک از آنها در بیست سال دیگر کجایند. هم شوخی میکردم، هم بحثی علمی را طرح کردم و هم بر اساس دادههای روانشناسی از آنان سخن میگفتم. به یکی گفتم تو خیلی از چاقو خوشت میآید. بعد از او پرسیدم تو اینطوری نیستی؟ او هم مجسم میدید که من دارم از علایق او صحبت میکنم. بعد به مدیر و معلمان گفتم بیایید و در جلسه بنشینید و متانت و وقار دانشآموزانی را که به صورت عینی و تجسمی برای آنان سخن گفته شده است، مشاهده کنید.
من در زمینهٔ روانشناسی سالهاست کار و تحقیق میکنم. در این رابطه از چهل سال گذشته، بیش از سی جلد کتاب نوشتهام. اگر این کتابها منتشر شود منبعی غنی از مسایل روانشناسی میشود؛ آن هم نه روانشناسی تکبعدینگر غربی، بلکه روانشناسی اختصاصی خودم هست که با آیات قرآنکریم و و روایات هماهنگ میباشد؛ یعنی سبکی جدید در روانشناسی ابداع کردهایم که آن را «روانشناسی مداراگرا» نامیدهام. کشور ما توسعهٔ لازم را نداشته است و همانطور که یک کشاورز خودش سیبزمینی کاشت میکندو خودش آن را داشت میکند و خودش آن را برداشت میکند و خودش آن را برای عرضه به میادین میوه و ترهبار میآورد، در زمینهٔ تحقیقات علمی نیز چنین است و محققان و نویسندگان نیز باید تمامی هزینههای از نگارش تا عرضه را خود بر عهده بگیرند و مثل ما نهتنها از جایی حمایت نمیشویم، بلکه بدخواهان و ظاهرگرایان نیز با ما برخورد سلبی و مانعتراشانه دارند. مراکز علمی نیز آزاد نیستند تا از کسی حمایتی داشته باشند و سرسپردگی و تملق از بالا تا پایین حاکم است و چنین فضایی، تحقیقات علمی را نه تنها ارج نمینهد، بلکه گاه به عمد، آن را تضییع نیز میکنند تا کسی صاحب نام نگردد. سیاست موجسواران چیرهای که محتوايی ندارند این است که نباید نامی بالاتر از نام آنها قرار گیرد؛ زیرا توان موجسواری و گردنافرازی برای تودهها را از دست میدهند.