جوانی که در مسجد پدافند غیر عامل در زمینهٔ باورهای دینی نمییابد، به حتم با دریافت برنامههای ماهواره یا شبکهٔ جهانی اینترنت یا در دانشگاه آسیب فکری میبیند.
باید دانست جامعهٔ شیعی تا پیش از انقلاب در زیر یوغ شاهان و ستم ددمنشانهٔ دشمنان تشیع بوده است و فضا برای اندیشیدن و فکر فلسفی بر روایات مهیا نبوده است. البته دانستههای افراد جامعه نیز پایین بوده و دانش زندگی و مهارتهای آموختن آنان و نیز ابزار توسعهٔ دانش در دست آنان نبوده، اما امروز به برکت انقلاب اسلامی، فضا برای طرح عمیق و ژرف روایات اهل بیت علیهمالسلام آماده است و میتوان طرحی علمی و تحقیقی از روایات به دست داد و منابر را مدرسی ساخت و مسایل علمی دینی را در آن طرح نمود. بنده به منابری اعتقاد ندارم که چیزی ندارد جز مطالب تکراری و بیان احکامی که مردم شب و روز آن را از رسانهها و بهویژه در پایگاههای مهم و معتبر اینترنت و نیز در نرمافزارها میبینند، و چنین منبری را نهتنها تبلیغ دینی نمیدانم بلکه ضد تبلیغ میشمرم. چنین منابری نمیتواند مشکلات فکری و اندیشاری جوانان را پاسخگو باشد و در مساجدی که چنین امامانی بر فراز منابرند دینگریزی جوانان مشهود است. فرزندان جامعهٔ ما باید در مسجد به استحکام فکری دست یابند و منابر مساجد باید در اختیار اهل فکر و عالمان اندیشهورز و مجتهدان زمانشناس و آشنا به زبان و ذائقههای جوانان باشد. جوانی که در مسجد پدافند غیر عامل در زمینهٔ باورهای دینی نمییابد، به حتم با دریافت برنامههای ماهواره یا شبکهٔ جهانی اینترنت یا در دانشگاه آسیب فکری میبیند. مساجد ما باید چنان با قوت و قدرت علمی اداره شود که از مهمترین مراکز علم و نشر دانش دینی شناخته شوند. مساجد نباید در اختیار افراد ضعیف در دانش و باور قرار گیرد که توان دفاع از مبانی دینی به صورت علمی و تحقیقی را ندارند. مسجدی میتواند مرکز علمی قرار گیرد که در آن حرف کهنه و تکراری گوش و روان مخاطب را آزار ندهد و این روایاتِ همیشه زنده و همیشه تازهٔ حضرات معصومین علیهمالسلام است که به تحلیل و تبیین گذاشته میشود و نه زمزمهٔ مداحی که فریاد «اللّه علی» او برای دهها بار در فضای مسجد میپیچد. مداحی که دورههای دینی را در هیچ مدرسهٔ علمی ندیده است چه میتواند برای مردم بگوید و چه معرفتی را به آنان میتواند القا کند؟ او از هرجا بگوید جز مطالبی را که به تقلید از دیگران یاد گرفته است نمیتواند بگوید و با پیشامد کوچکترین شبهه، تمامی اعتقاد و باور وی فرو میریزد و اینگونه است که مسجد از رونق میافتد و تنها عدهای در آن جمع میشوند تا بزمی داشته باشند. مگر میشود مسجد مسجد باشد و اثر و نتیجهٔ آن برای مردم در ردیف یک درمانگاه کوچک نباشد چه رسد به آنکه محل هوا و هوس گردد و مسجد ضرار را به یاد آورد! مسجد باید بتواند به تبیین علم دین و مسایل معنوی بپردازد و داروی دردهای اجتماعی و مشکلات روحی و روانی انسان را ارایه دهد. آیا میتوان منبع تغذیهٔ روح خود را سخن کسی قرار داد که برای دنیا و به دست آوردن متاعی اندک از دین و چهبسا از خون اولیای خدا علیهمالسلام مایه میگذارد؟ آیا مداح میتواند برای جوانانی که خود غزل سرا هستند چهار خط شعر بخواند، جوانی که میتواند در یک لوح فشرده دهها جلد دیوان و مداحی صدها مداح را ببیند از مسجد چه انتظاری دارد؟ آیا مساجد میتواند جوانان را بهتر از باشگاه جذب نماید؟ مسجدی که عقلانیت و معنویت در آن نباشد نمیتواند عطش فکری و معنوی جوان را پاسخگو باشد و چنانچه مطالبی تکراری به جوان تحویل دهد او را از دین و داشتهها و آموزههای آن باز میدارد. اگر مساجد به صورت قوی عمل مینمودند یک میلیارد مسلمان به فلاکت و مصیبتی که در عراق و افغانستان و نیز در فلسطین دیده میشود گرفتار نمیآمدند. باید در مساجد تحلیل شود چرا مردم صدر اسلام از فکر و اندیشهٔ حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام و قوت و قدرت و صولتی که ذوالفقار آن حضرت داشته است فاصله گرفتند؟ مسجد نباید به تحلیل مسایل بی تفاوت باشد و روضهٔ آن به قهوهخانهها شباهت پیدا کند. مسجد باید با میدان دادن به عالمان و کارشناسان واقعی دین، معرفت دینی و عقلانیت و معنویت را در سطح جامعه گسترش دهد. کتاب خصال سعادت و سلامت محصول سخنرانیهای کوتاه نگارنده در یکی از مساجد است که به هدف گفته شده به جامعهٔ علمی و بهویژه اهل مسجد تقدیم میگردد.
منبع : http://nasimeeshgh.com/index.php/librari/142-khesal/655-2016-06-01-17-45-00?showall=1