محبوبان ؛ اساتید عشق

استاد عشق ، مربی محبوبی است. محبوبان با عشق زندگی می‌کنند و عشق سراسر وجود آنان را فرا گرفته و در هر مسیری که می‌روند و به هر کاری که وارد می‌شوند به خاطر شدت سرعت گویا باید کسی جلوی آنان را بگیرد. آنان به‌راحتی دنیا و تمام امور و اموال دنیایی  را رها می‌کنند، چون عشق از درون آنان می‌جوشد. آنان هیچ طلبی از حق ندارند. راحت کار می‌کنند و به کارشان علاقه‌مند هستند. آنان چون در کارشان عشق دارند اجرت و مزدی برای آن نمی‌طلبند؛ نه اجرت در دنیا و نه پاداشی در آخرت. آنان حتی حق را نیز نمی‌طلبند و طمع به خود، خلق و حق ندارند. آنان چون با حق در دل تاریکی و سیاهی شب به صحبت می‌نشینند و خود را از بستر و بالش می‌رهانند، برای کارشان چیزی نمی‌طلبند؛ بلکه عشق است که آنان را بیدار کرده است و به هر کاری وا می‌دارد. آنان چون عبادت حق را وجودی یافته‌اند، نه اجرتی برای بندگی خویش می‌طلبند و نه در فکر طلب هستند و نه بندگی خویش و نه خودی می‌بینند. محبوبان بالاترین قماربازان روزگارند که تمام هستی خود را به تمام حق باخته‌اند و چیزی برایشان باقی نمانده است تا آن را به غیری دهند و به هیچ وجه غیری نمی‌بینند. آنان حتی امید و آرزوی جهان دیگر را نیز به باد داده‌اند و در هستی هیچ هوایی (حتی هوایی برای تنفس) ندارند و اگر هم نفسی می‌کشند آن هم عاریه‌ای است. آنان تمامی امکانات زندگی خود را عاریه و برای حق می‌دانند و اگر حق چیزی از زندگی آنان بگیرد خوش‌حال می‌شوند؛ ولی اگر حق نقصی در جهان اندازد، دل‌گیر و راضی هستند. محبوبان را باید قماربازان هستی دانست. آنان به راهی می‌روند که کسی را یارای قدم گذاشتن در آن نیست و به وادی خطرناکی پا می‌نهند که بوی خون از آن به مشام می‌رسد.

مطالب مرتبط