دعا و طلب ، سلاح مومن و کهف و پناهگاه او دانسته شده است. باید این حقیقت را دریافت که «خواستن» و طلب، امری تخصصی است و باید شیوهٔ «طلبیدن» را آموخت. در روایت، دعا اسلحه و پناهگاه مومن معرفی شده است و این امر جایگاه دعا را میرساند. سلاحی که مومن را در مقابل دشمنان رویین تن میکند. در قرآن کریم تصریح شده که کسی که دعا و طلب ندارد از جرگهٔ انسانی خارج است: «قُلْ مَا یعْبَاُ بِکمْ رَبِّی لَوْلاَ دُعَاوُکمْ»( الفرقان / ۷۷)، در روایات نیز آمده است:
«روی عن رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : الدعاء سلاح المومن، وعمود الدین، ونور السموات والارض»( مکارم الاخلاق، ص ۲۸۰). پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: در میدان طلب، سلاح مومن و ستون دین و نور آسمانها و زمین دعاست.
«روی عن رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : الا ادلّکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم؟ تدعوا ربّکم باللیل والنّهار، فإنّ سلاح المومن الدعاء»( مکارم الاخلاق، ص ۲۸۱).
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: آیا شما را به سلاحی راهنمایی نمایم که شما را از دشمنانتان رهایی بخشد، شبان و روزان پروردگارتان را بخوانید که سلاح مومن دعای اوست.
«روی عن رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : اعجز النّاس من عجز الدعاء»( مکارم الاخلاق، ص ۲۸۲).
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: بیعرضه و ناتوانترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد.
به عبارت دیگر، دعا نوعی توانمندی است و رمز موفقیت و پیروزی انبیا و اولیا این بوده است که میدانستند چگونه این توانمندی را به دست آورند و از آن استفاده برند.
«روی عن رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : من سَرَّهُ ان یستجابَ له فی الشدّه فلیکثرِ الدعا فی الرِخاءٍ».
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: کسی که دوست دارد به گاه گرفتاری دعای وی به اجابت رسد به وقت آسایش و گشایش خداوند را بخواند.
باید گفت در همهٔ عوالم هستی و در تمامی مراتب آن قانونی واحد جاری است و شناخت قوانین یک عالم، شناخت اصول و قواعد تمامی عوالم است. در عرف دنیاداران و حتی در نزد شیاطین و جنیان، انس و دوستی بسیار در رفع نیازها کارساز است. زمانی شیطانی انسی میگفت: ما در همهٔ ادارات پارتی داریم، بدین صورت که ما نمیگذاریم وقتی کار ما در ادارهای دچار مشکل شد، آشنا پیدا کنیم و رشوه دهیم، بلکه وقتی که هیچ کاری نداریم، در هر ادارهای مسوولی را میبینیم و با او دوست میشویم و سپس که کار ما به آنان واگذار شد، وی کار ما را از باب دوستی انجام میدهد. ما در «رخا» و «راحتی» او را دیدهایم و او در «شدت» پاسخ ما را میدهد. این قانون و سیستم در همهٔ عوالم جاری است و اگر کسی میخواهد در سختیها پاسخ اجابت شنود، در راحتی و آسودگی باید با مدبرات عالم هستی انس گیرد و با آنان دوست شود. از این رو گاهی سختی و گرفتاری به شخصی فشارهای مضاعفی میآورد، اما دعای وی اثری ندارد و مستجاب نشدن دعای وی به سبب مشکلات قبلی است که وی داشته است.
«روی عن الامام الرضا علیهالسلام : دعوه العبد سرّا دعوهً واحدهً، تعدل سبعین دعوهً علانیه»( مکارم الاخلاق، ص ۲۸۶).
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: دعای بنده که پنهان باشد، یک دعای او با هفتاد دعای آشکار برابر است.
دعای مخفی که انسان خداوند را از دل میخواند کارایی بیشتری دارد؛ چرا که ما نمیتوانیم دعا را ادا کنیم اما خداوند خود ژرفای دل بندگان خویش را میخواند.
البته جای آن دارد که با تحقیق در متون دینی ابزار سنجش مسایل معنوی را به دست آوریم و برای نمونه بدانیم چگونه شخصی «مستجاب الدعوه» میشود؟ ابزار، معیار و ملاکهای آن کدام است؟ در این روایت آمده است ارزش دعای پنهانی هفتاد برابر دعای آشکار است. دعایی که با خلوت و همراه با باطن باشد استجماع ویژهٔ خود را دارد. در دعای سرّی، زبان، گفتار و حرکتی وجود ندارد، از این رو تمام انرژی آدمی از مبادی دعا به حیات دل و عمق جان منصرف میشود اما در دعای با زبان، اراده در همهٔ اجزای بدن منتشر میشود و تنها یک بخش آن زیربنای دعا قرا میگیرد و شصت و نه بخش دیگر آن در زبان، گوش و دیگر اعضا هزینه میگردد و از این رو توان دعا را پایین میآورد. در باب سلوک نیز ذکر خفی به مراتب بهتر از ذکر جلی و آشکار است؛ زیرا ذکر خفی تمام ارادهٔ آدمی را در دل هزینه میکند اما در ذکر جلی، اراده به مصرف دهان، چشم، گوش و عروق میرسد و چنانچه کسی در آنجا حاضر باشد، احتمال ریا نیز وجود دارد و توانی برای دعا باقی نمیماند.
به عبارت دیگر، ارادهٔ آدمی به صورت طبیعی محدود است و چنانچه این اراده بر یک امر که حقیقت دل مجرد و معنوی آدمی است تمرکز یابد کارایی بیشتری دارد تا آن که بر چند چیز منتشر گردد. استجماع که توجه داشتن به حق است نه چیز دیگری، به همین خاطر ارزش و اهمیت مییابد.