چاکها یا در ظاهر بدن و جسم قرار دارد یا در باطن آن. همچنین چاکها یا دریده است و یا باز و بسته. در شناخت خصوصیات روانی فرد، چاکهای دریده مهمتر از چاکهای باز و بسته است و پیچیدگیهای بدن و روح را مینماید. پشت زانو، لای انگشتان دست و پا، سینهها، باسنها و ناحیه پیشگاهی و گردن و چاکهای پوست، از چاکهای ظاهر و سوراخهای بینی و چاکهای قلب و دل، چاکهای گوشت، معده، روده و اثنیعشر و تودههای پیچ در پیچ و ابریمانندِ مغز، از چاکهای باطنی است.
روح آدمی نیز مانند چاکهای جسمی، چاک چاک است و هرچه جسم دارای چاک بیشتری باشد، گستردگی بیشتر روح و مغز را میرساند. چاک دریده و متفاوت، روح بلند را حکایتگر است. همانندی و یکسانی چاکها، کمبود فعالیت مغز را میرساند و چاکهای فراوان، از فعالیت و رشد بیشتر مغز خبر میدهد. لایههایی که در این چاکها مینشیند، هریک سیستم فکری و روحی فرد را اعلام میدارد و از آن میتوان عمر او را تشخیص داد.
خوانش صفاتی باطنی ـ مانند انفعال، تعامل و قدرت اندیشه فرد ـ با توجه به باز و بسته و تنگ یا گشاد بودن این چاکها ممکن میگردد. برای نمونه، میزان باز شدن چاک دست، از خصوصیات روانی فرد میگوید.
چاکها بیشترین نقش را در قیافهشناسی، کفبینی و چهرهیابی داراست و روحِ ناظر و بیننده را به خود معطوف میدارد.
توجه به چاکها در شناخت فرد، کمترین خطا را دارد؛ زیرا عوامل طبیعی و غیر طبیعی ـ مانند ورزش یا بیماری ـ و رشد و سن فرد (مانند کودکی، جوانی و پیری) بر میزان و اندازه آن تاثیری ندارد و تنها شناخت آن در کودکان سختتر میگردد.
چاکها موجودی و سرمایه هر پدیدهای را به دست میدهد و این امر، ویژه انسان نیست؛ چاکهایی که نحوه چینش پدیدههای هستی و مرتبه آنان را نشان میدهد و شمار آن کم نیست و این امر میطلبد نسبت به آن تحقیقهای علمی و پژوهشهای دانشگاهی داشت.