اصول تربیت کودک

اصول تربیت کودک

اهمیت و نقش بازی برای کودکان

اگر به بهانه‌های گوناگون، کودک از بازی منع شود روشن است نوعی دیکتاتوری حاکم است و عقده‌های آنان بر هم انباشته می‌شود و در بزرگی شیطنت می‌کنند و عقده‌های خود را با کارهای خلاف بیرون می‌ریزند. کام‌یابی و بازی، به خودی خود اشکالی ندارد و ممدوح نیز می‌باشد.

در خانه باید با اهل خانه و با همسر و فرزند، شاد برخورد نمود و باید با کودکان بازی کرد. نباید چنین باشد که مرد با ورود به خانه فضای خانه را به غمکده تبدیل کند و همه از او ناراحت شوند. در مورد حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام که صاحب ذوالفقار است و نگاهش در میدان جنگ رعب به جان دشمنان می‌انداخت، نقل شده است چون به داخل منزل می‌آمدند، هم‌چون کودکان می‌گشتند. کودکان خانه نیز او را هم‌چون خود می‌یافتند و با آن حضرت علیه‌السلام خوش بودند.

پدری که همواره به کار خود می پردازد و به داخل خانه کاری ندارد و به فرزندان خود کم‌توجه است، فرزندان وی در بزرگ‌سالی نام او را به بدی زنده می‌کنند و از بدی خود، پدر را نیز مشهور می‌گردانند. رفتار پدر، لایه‌هایی پنهان را در وجود فرزند می‌گذارد که این لایه‌ها در بزرگ‌سالی آشکار می‌شود؛ لایه‌هایی که از سرخوردگی و بیرون ننمودن انرژی و نیز بر اثر عدم ناز و نوازش و بازی ننمودن با پدر به وجود آمده است.

اسباب بازی

رفاقت‌های نابه‌جا و ناشایست از آن‌جا ریشه می‌گیرد که فرزند در خانه هم‌بازی و دوستی نداشته و جرأت رفاقت با پدر و مادر خود را نیز به خود نمی‌داده است؛ از این رو، به رفیق ناباب دچار گردیده و او این‌گونه خواسته است عقده‌های خود را خالی کند.

البته بازی و سرگرمی اگر دایمی شود و بیش‌تر وقت آدمی را بگیرد، آسیب‌زا و مورد سرزنش است.

اسباب‌بازی برای کودکان بسیار مفید است و باعث رشد فکری آن‌ها می‌شود؛ اما مشکلی نیز به همراه دارد و آن این‌که کودک را از واقعیات اجتماعی دور نگاه می‌دارد و سبب می‌شود تخیل وی قوت گیرد و به‌گونه‌ای خیالی با عالم واقعیات روبه‌رو شود.

البته برای کودک لازم است در دنیای کودکی خویش رشد کند و به تعبیر دیگر، کودک باید بتواند کودکی نماید و نباید مزهٔ دوران کودکی را از او گرفت؛ ولی می‌توان مسیر را کوتاه‌تر کرد و کودک را از ابتدا با واقعیات خارجی مواجه ساخت.

 

طریقه جلو انداختن و پیش بردن کودک از اسب چموش خیال‌پردازی

اگر قرار است کودک بازی کند، بهتر است با ابزار و آلات بزرگان بازی کند؛ چون در بازی کودکانه این ابزار را به‌خوبی یاد می‌گیرد و هنگامی که بزرگ‌تر شد، از همین وسایل استفادهٔ ابزاری می‌برد و دیگر لازم ندارد قوهٔ خیال را به واقعیت نزدیک کند تا بتواند ابزار جدید و واقعی را تشخیص دهد. این موضوع باعث جلو انداختن و پیش بردن کودک از اسب چموش خیال‌پردازی است.

سخن دیگر آن است که بازی برای کودک معنا ندارد. کودکی که تازه راه رفتن را می‌آموزد، بر سر ایستادن و قدم برداشتن و رفتن، هزاران هزار فن و حرفه از عقل و هوش و خیال و بازو به‌کار می‌گیرد؛ اگرچه ما گمان می‌کنیم این امور بازی است، اما او با تمامی آن، جدی برخورد می‌نماید. دیگر کارهای او نیز چنین است.

اگر کار ما را پیش انسان‌هایی ببرند که پیشرفته‌تر از ما باشند، سیستم زندگی ما برای آنان بازی می‌نماید؛ همان‌طور که بیش‌تر کارهای مردم عادی برای دانشمندان بازی است؛ در حالی که آن کارگر، کارمند یا اداری به قدری به کار خود اهمیت می‌دهد که اندازه ندارد.

تشویق و تنبیه کودک بر پایه محبت

تشویق و تنبیه کودک باید بر پایه محبت باشد. انسان باید به خاطر خدا محبت نماید و به خاطر خدا تنبیه کند.
در صورتی که فرزند کار درستی انجام داد و به راه درستی حرکت کرد، باید به او محبت نمود؛ ولی چنان‌چه محبت او به فرزند بر اثر خودخواهی است و چون فرزند اوست به وی محبت می‌کند، به‌طور حتم دچار افراط شده است و در محبت به فرزند، اندازه نگاه نمی‌دارد.
محبت زیاده، همانند تنبیهی که بیش از اندازه باشد، اثر عکس دارد.

اگر فرزند کار اشتباهی یا خلافی را انجام داد یا ابزاری را به عمد خراب کرد یا شیشه‌ای را شکست و به کسی مشت زد، چنان‌چه به خاطر خجالت خود، او را تنبیه کند، اشتباه کرده و از تنبیه بیش از اندازه استفاده نموده است و آن‌گاه که تنبیه از حد و اندازه گذشت، همانند محبتِ بیش از اندازه، اثر عکس دارد و نمی‌شود آن را بر اساس قواعد تربیت دانست.
این نوع تنبیه به ضرر خود و جامعه است.

تشویق و تنبیه باید به جا باشد. اگر بخواهند به انسان لالی سخن گفتن بیاموزند، بهترین راه این است که او را به آوازخوانی وا دارند. آموزش آواز به کودکان نیز لکنت زبان آنان را از بین می‌برد.

کودکی که از طرف پدر و مادر اجازه و فرصت سخن گفتن پیدا نمی‌کند، نه تنها روحیهٔ او آسیب می‌بیند، بلکه لکنت زبان نیز پیدا می‌کند.

کودکی که زدن نمی‌داند، خویشتن‌داری به کار او نمی‌آید

شایسته است بچه‌ها از ابتدای کودکی مثل خروس جنگی بار بیایند. درست همانند قانون جنگل یک‌دیگر را بزنند؛ هم بتوانند کتک‌خور شوند و هم بتوانند کتک بزنند و در کنار آن باید محبت، مهربانی، تواضع، خویشتن‌داری و مانند آن را به آنان یاد داد.

کودکی که زدن نمی‌داند، خویشتن‌داری نیز به کار او نمی‌آید. کودکی که از ابتدا فقط کتک‌خور می‌شود، مشاعری بسته می‌یابد و در بزرگی نیز مشاعر وی بسته خواهد بود.
گاه شخصی دانشمندی بزرگ می‌شود؛ ولی چون در کودکی فرصت سخن گفتن نیافته است، مانند فردی لال است و نمی‌تواند سخن خود را در بزرگی بازگو کند.

باید به کودک فرصت داد که شیشه‌ای را بشکند و کاغذی را پاره کند و دیواری را خط بکشد. ما به فکر دیوار خانه هستیم؛ ولی در فکر روان کودک خود نیستیم.

شلوغی و شیطنت فرزندان از طرف تمامی آنان است. اگر کسی دو فرزند خود را جدا کند و آنان را در دو اتاق نگاه دارد، هر دو آرام می‌شوند و معلوم می‌شود هر دو کودک در شلوغی تأثیر داشته‌اند؛ ولی خیلی از پدر و مادرها به خاطر محبت به یک فرزند، شلوغی را به گردن کسی که کم‌تر دوستش دارند می‌اندازند. نباید یکی از آنان را باعث شلوغی دانست؛ چرا که این اتهام، موجب شکست‌های فراوان در بزرگ‌سالی وی می‌شود.

تفاوت تشویق و تنبیه پسر و دختر

تشویق و تنبیه و تربیت پسر و دختر با یک‌دیگر متفاوت است و شلوغی و شیطنت آن‌ها نیز با یک‌دیگر متمایز است.
برحسب تعداد کودکان پسر، شیطنت آن‌ها به صورت تصاعدی بالا می‌رود؛ به این معنا که اگر یک پسر باشد، به اندازهٔ خود شیطنت دارد؛ اما در صورتی که دو پسر باشند، به اندازهٔ چهار نفر شیطنت و شلوغی دارند و چنان‌چه سه نفر باشند به اندازهٔ نُه نفر شلوغی دارند؛ برخلاف دختران که حالت تصاعدی در شلوغی ندارند و چهار دختر به اندازهٔ چهار دختر شلوغی دارند.

تشویق و تنبیه باید خداگونه باشد و اگر انسان به خاطر خدا محبت نماید و به خاطر خدا تنبیه کند و هنگام تنبیه و محبت، بداند که فرزند امانت است و فرزند برای خداست نه برای خود، در این صورت محبت و تنبیه را به اندازه انجام می‌دهد و بر حسب پرورش کودک، اندازه می‌گیرد و تنها این روش است که مفید می باشد.

از آن‌جا که هر چیزی ضد خود را می‌طلبد، ادارهٔ خانه و خانواده، خواهان اقتدار است؛ اما به‌گونه‌ای که کسی به آن استکبار نگوید.

پول ابزار مناسبی برای تربیت فرزند و تنبیه او نیست

اگر عقل انسان تشخیص داد که کودک باید تنبیه شود و به درجهٔ تنبیه نیز توجه داشت، باید فرزند را به همان اندازه تنبیه نماید. برای نمونه، کودک را از امکانات رفاهی محروم کند، دوچرخه و موتور را از او بگیرد تا باعث تنبیه و آگاهی او شود؛ ولی پول، چیزی نیست که بتوان روی آن سرمایه گذاشت و با آن فرزندی را تربیت کرد یا جامعه‌ای را اصلاح نمود.

کودک شکلات را می‌فهمد، دوچرخه، دفتر و کتاب را نیز به‌خوبی می‌فهمد؛ اما پول را فقط کاغذی برای حیف و میل شدن می‌داند؛ از این‌رو، تسلط پدر و مادر با پول دادن به فرزند کم می‌شود و توان تربیتی تقلیل می‌یابد. پول ابزار مناسبی برای تربیت فرزند و تنبیه او نیست.

تربیت کودک با عشق و شیدایی

تربیت کودک، باید عاشقانه و همراه با شیدایی باشد؛ همان‌طور که بندگی حق‌تعالی با عشق و شیدایی است که می‌تواند به مرتبهٔ عبادت وجودی رسد.
خانهٔ و خانواده نیز باید این‌گونه باشد و  بايد فرزندان خود را باز و شاد تربیت کرد و از عوامل خمودی، سستی، رکود و جمود کودکان را كاهش داد و آن را برطرف ساخت تا آنان کارها را به اجبار انجام ندهند. نتیجهٔ تربیت نامناسب و سخت‌گیرانه، پدیدار شدن آسیب‌های روانی در بزرگ‌سالی و عقده‌گشایی حقارتی است که در کودکی دیده‌اند. يكي از شادماني‌هاي مورد نياز كودك، بازي و نيز رقص است. آموزش رقص برای کودکان و به‌ویژه دختران، امری لازم است تا بتوانند در فردای روزگار، شوهر خویش را نگاه دارند و هم‌چون میخ بر دیوار نباشند.

لزوم دادن آزادی بیان و آزادی عمل به کودک

بايد به فرزند احترام گذاشت و نيز به او آزادي داد تا نظر خود را بيان دارد. فرزند نياز به آزادي بيان و آزادي عمل دارد تا نظر خود را به صورت صريح و شفاف براي پدر و مادر بيان دارد؛ وگرنه به پنهان‌كاري رو مي‌آورد و از ترس، نفاق را مي‌پذيرد. حضرت ابراهيم (عليه السلام) با آن‌كه از ناحيه خداوند مأمور به ذبح فرزند نوجوان خود ، حضرت اسماعيل مي‌شود، اما حضرت اسماعيل را به آن تكليف نمي‌كند و نظر او را در اين رابطه ميپرسد: ‌ي«َابُنىَ‏َّ إِنىّ‏ِ أَرَى‏ فىِ الْمَنَامِ أَنىّ‏ِ أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَا ذَا تَرَى» . پيغمبر بزرگ الهي در سنين بالای عمر با فرزند نونهال خود چنين با احترام سخن مى‏گويد و نظر او را در اين رابطه جويا مي‌شود و خواست خود را به فرزند تحميل نمي‌كند. در این ماجرا، حضرت ابراهيم با فرزند دلبند خود به سلامت و آزادی رفتار مي‌كند و استبداد، تحكم، امر و قلدري ندارد و نظر او را جويا مي‌شودو از او مي خواهد در اين رابطه فكر، تأمّل و دقت داشته باشد و او را به عجله و ترس نمي‌اندازد  و نظر خود را نیز به نوجوان خود تحمیل نمی‌نماید و با کمال آرامش،  اجازه  فکر، تصمیم و پاسخ را به او می‌دهد . رفتار سالم با فرزند اين‌گونه است.

 گیرندگی شدید اطفال

بچه‌ای که تازه متولد شده گیرندگی او بسیار است و در خواب نیز تمامی صداها و تصاویر اطراف را به خود می‌گیرد، این تصویربرداری و ضبط صوت را دیدن و شنیدن می‌گویند؛ هرچند افراد بسیاری این مطلب را انکار می‌نمایند و خواب لطیف خردسال را با خواب عمیق خود مقایسه می‌کنند. خواب عمیق با خواب لطیف تفاوت دارد و قابل قیاس نیست؛ زیرا انسان در خواب عمیق می‌بیند و فراموش می‌کند و
در خواب لطیف می‌بیند و به ذهن می‌سپارد و کودکان خردسالی که لطافت خوابی دارند، در خواب می‌بینند. به همین سبب است که می‌گویند در اتاقی که فرزند خردسال خوابیده است نباید دعوا کرد، بغض نمود و عمل زناشویی انجام داد؛ چون بچه می‌بیند و زناکار می‌شود. گیرندگی کودک تازه متولد شده، چنان قوی و زیاد است که قابل تصور نیست. کودکان خردسال شاید ده‌ها برابر ما گیرندگی دارند، درک می‌کنند، می‌بینند و می‌شنوند.

 لزوم بازی‌های کودکانه

اگر به بهانه‌های گوناگون، کودک از بازی منع شود و اگر حتی به مردم گفته شود بازی نکنید، روشن است نوعی دیکتاتوری حاکم است و عقده‌های آنان بر هم انباشته می‌شود و در بزرگی شیطنت می‌کنند و عقده‌های خود را با کارهای خلاف بیرون می‌ریزند.

آثار کم توجهی به فرزندان

در خانه باید با اهل خانه و با همسر و فرزند، شاد برخورد نمود و باید با کودکان بازی کرد.
پدری که همواره به بحث و درس می‌پردازد و به داخل خانه کاری ندارد و به فرزندان خود کم‌توجه است، فرزندان وی در بزرگ‌سالی نام او را به بدی زنده می‌کنند و از بدی خود، پدر را نیز مشهور می‌گردانند. رفتار پدر، لایه‌هایی پنهان را در وجود فرزند می‌گذارد که این لایه‌ها در بزرگ‌سالی آشکار می‌شود؛ لایه‌هایی که از سرخوردگی و بیرون ننمودن انرژی و نیز بر اثر عدم ناز و نوازش و بازی ننمودن با پدر به وجود آمده است.

 دوستی با فرزند

پدر و مادر باید با فرزند خود دوست باشند به گونه‌ای که فرزند احساس نماید با پیشامد مشکلی می‌تواند به آنان مراجعه نماید و مشکل خویش را به آنان بگوید بدون این که ترس و واهمه‌ای داشته باشد و آنان را خیرخواه خویش بداند نه آن که فرزند از ترس به ریا و سالوس و آلودگی
در پنهانی و خفا رو آورد.
تربیت باید در حالت عادی و به‌دور از عصبانیت باشد وگرنه در غیر این صورت جایز نیست و گناه می‌باشد؛ زیرا تجاوز و تعدی به کودک شمرده می‌شود، آن هم کودکی ضعیف.

 تنبیه در حد استعداد

پدر و مادر در تربیت فرزند خود نباید انتظار داشته باشند او مرتکب کم‌ترین لغزش، خطا و گناهی نشود. پدر و مادری که خود هنوز که هنوز است در بزرگ‌سالی به گناه آلوده می‌شوند و دست‌کم چه بسیار دروغ‌ها که می‌گویند فرزند را به تازیانهٔ تنبیهات بی‌مورد عقده‌ای می‌نمایند، در حالی که باید آنان را به اندازهٔ استعدادی که دارند مورد بازخواست قرار داد و تنبیه نیز منحصر به زدن نیست و چه بسا تشویق‌هایی که خود جای تنبیه را می‌گیرد و کودک را آگاه می‌سازد.

هوشمندی بچه‌های امروز

افرادی که هوشمند باشند به‌راحتی گفته‌های دیگران را نمی‌پذیرند. بچه‌های امروز نیز به سبب بالا رفتن ضریب هوشی آنان چندان خود را هم‌رنگ پدر و مادر و سنت‌ها نمی‌نمایند و تا نیکی کرده‌ای برای آنان توجیه نشود زیر بار آن نمی‌روند.
فرزندی که می‌بیند پدر یا مادر وی نماز می‌گزارد و سپس با او بدرفتاری یا بد دهانی دارند، خاصیتی برای نماز نمی‌بیند تا آن را بپذیرد، بلکه آن را تمسخرآمیز در می‌یابد. او می‌بیند پدری دارد که چهل سال نماز می‌گذارد اما نمی‌تواند خود را برای خدا چهار دقیقه کنترل نماید و خشم ظالمانه نگیرد.

تمرین دادن به کودک

هویت کودک از پنج سالگی تا ده سالگی به گونه‌ای شکل می‌یابد که دیگر به آسانی قابل تغییر نیست. در تمرین، نفس کودک را باید به نرمی فرمان داد و تمرین‌های آن را گام به گام سخت‌تر کرد. تربیت نفس، خرواری نیست، بلکه مثقالی است و باید اندک اندک تمرین نمود و تغییر کرد. نفس را از ابتدا باید به گونه‌ای تمرین داد که رم نکند و لازم است از جای ملایمی که سخت نباشد شروع کرد.

 کامیابی و فرزندپروری

کامیابی، لذت و معاشقه، اصل اولی در زندگی زن و شوهر و پایه‌ی فرزندپروری است؛ چرا که اگر کامیابی با قوت تمام انجام گیرد، فرزند حاصل از آن نیز دارای قدرت و توانایی و با نیرومندی و توانمندی بسیار خواهد بود و نیز تناسب اندام و زیبایی در دوره‌ی جنینی می‌یابد. جامعه‌ی اسلامی همان‌گونه که به گریه نیاز دارد، به شادی و فرح نیز نیازمند است و باید غم و شادیْ به تناسب در روان آدمی قرار گیرد تا او را در حد اعتدال نگاه دارد. اگر شادی بیش از حد لازم و خارج از تناسب باشد، زیان‌بار است؛ همان‌طور که اگر غم از حد خود درگذرد و از حالت اعتدال خارج شود، افسردگی می‌آورد.

محبت فراوان

بچه باید بداند که اگر بیش از اندازه و غیر معقول شیطنت نماید، تنبیه می‌شود. در این زمانه، بسیاری از فرزندان از محبت فراوان و نابه‌جای والدین است که به گمراهی کشیده می‌شوند و پدر و مادر در هر زمینه‌ای به او حکومت مطلقه می‌دهند و او
نیز که نفسی طماع و زیاده‌خواه دارد، مانعی برای زیاده‌خواهی خود نمی‌بیند.

برخورد نامناسب با کودک

هر سنی اقتضایی دارد و از لوازم کودکی داشتن اشتباه و داشتن آزمون و خطا برای شناخت است. وقتی کودک چیزی را به اشتباه و غیر عمد می‌شکند، پدر و مادر نباید ناراحت شوند چرا که هم سن کودک چنین اقتضایی دارد و هم کودک همسنگ والدین نیست تا از او انتظار ملاحظات بزرگانه داشت.

 اصول تربیتی

اصل اولی در تربیت، تشویق است و تنبیه در بیش‌تر موارد به تحقیر کودک می‌انجامد و او را سست و پوک می‌نماید، برخلاف تشویق که اگر بعد از توجیه باشد، کودک را سرمست می‌نماید و مشاعر و قوهٔ ادراک او را فعال و تقویت می‌نماید.

ساده‌زیستی و تربیت فرزند

تربیت فرزند، هم بر عهدهٔ زن است و هم بر عهدهٔ شوهر؛ اما در جهت مدیریت، این مرد است که مسؤول است و در جهت مباشرت در تربیت فرزند، این زن است که نقش مهم را ایفا می‌کند. خانه‌داری از وظایف زن است. موفقیت زن در این امر، به آن است که در زندگی از امور تشریفاتی پرهیز نماید و ساده‌زیستی را در رأس تمامی خوبی‌ها بداند. این زن است که در تحقق ساده‌زیستی، نقش عمده را داراست. باید به جای تجملات به سوی زندگی ساده رفت؛ چرا که کودکان در زندگی ساده است که رشد بهتری دارند.

البته ساده‌زیستن را نباید با نظافت، سلامت، امنیت و تأمین نیازمندی‌های زندگی در تعارض دانست. تأمین نیازمندی‌های زندگی، از واجبات است.

 تنبیه کودک

تربیت باید در حالت عادی و به‌دور از عصبانیت باشد وگرنه در غیر این صورت جایز نیست و گناه می‌باشد؛ زیرا تجاوز و تعدی به کودک شمرده می‌شود، آن هم کودکی ضعیف. والدین باید هم‌چون پزشکی مهربان باشند که در حالت عادی به جراحی می‌پردازد و هرگونه غضب و خشمی مانع از ورود وی به اتاق جراحی می‌شود.

باید توجه داشت تنبیه منحصر در اموری است که تقصیری از کودک سر زده باشد، نه آن که وی قصور داشته باشد. بسیاری از تنبیهات برآمده از توقعات بی‌جاست و حال آن که باید از هر کسی به اندازهٔ توان و انرژی و نیروهایی که دارد توقع داشت و نه بیش‌تر.

شیر مادر

گفته می‌شود: «شیر مادر، بهترین غذاست». این گزاره درست است اما باید به نکته‌ای که بسیار حایز اهمیت است توجه نمود و آن این که خوبی شیر مادر به غذایی که مادر استفاده می‌کند بستگی دارد. هیچ گاه شیر مادری که همواره از غذاهای آماده و سرد مانند پیتزا و ساندویج یا غذایی که ترکیب درستی ندارد استفاده می‌کند نمی‌تواند بهترین غذا شمرده شود، بلکه مادر اگر از غذاهای سالم بخورد و سرد و گرم غذا را خوب با هم ترکیب کند و خرما و عسل را در برنامهٔ غذایی خود داشته باشد، شیر وی غذایی کامل است، وگرنه همان‌طور که اگر به زنبور عسل شکر داده شود، عسل آن هیچ گاه طبیعی و مرغوب نخواهد بود

افزون بر تأثیر غذاها بر شیر مادر، مشکلات روحی و روانی مادر نیز از طریق شیر بر کودک تأثیر می‌گذارد و کودک را مضطرب و عصبی می‌نماید؛باید توجه داشت یکی از تأثیرگذارترین شیرها بر کودک شیر آغوز است؛ چنان‌که خداوند متعال نخست به مادر حضرت موسی علیهاالسلام امر نمود تا وی را شیر دهد و سپس او را به دریا افکند؛ چنان‌که می‌فرماید:

«وَأَوْحَینَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَلاَ تَخَافِی وَلاَ تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیک وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»(۱). این شیری که همان شیر آغوز است و اولین شیری است که هنگام تولد فرزند از پستان مادر خارج می‌شود، بسیار مقوی است و عاطفهٔ زیاد میان مادر و فرزند را موجب می‌شود. در روز قیامت، مادر و فرزند توسط این شیر است که یک‌دیگر را می‌شناسند.

فرمان دادن به کودک

کودک برای تربیت نیازمند منع و اجبارهای تمرینی است. کودک را باید از همان اول طفولیت فرمان داد تا فرمان‌بردار شود و این برای آن است تا وی نسبت به نفس خود قدرت کنترل بیابد. کسی که دایم کودک خود را ناز می‌کند، کودک به وی فرمان می‌دهد. از بچه باید تمرین خواست نه تکلیف و این که گفته می‌شود بچه تا شش سالگی هم‌چون سلطان است، یعنی تکلیف از او نخواهید؛ نه آن‌که وی را به تمرین وا ندارید. هویت کودک از پنج سالگی تا ده سالگی به گونه‌ای شکل می‌یابد که دیگر به آسانی قابل تغییر نیست. در تمرین، نفس کودک را باید به نرمی فرمان داد و تمرین‌های آن را گام به گام سخت‌تر کرد. تربیت نفس، خرواری نیست، بلکه مثقالی است و باید اندک اندک تمرین نمود و تغییر کرد. نفس را از ابتدا باید به گونه‌ای تمرین داد که رم نکند و لازم است از جای ملایمی که سخت نباشد شروع کرد.

تربیت باز و شاد

 باید فرزندان خود را باز و شاد تربیت کرد و از عوامل خمودی، سستی، رکود و جمود کودکان کاست تا آنان کارها را به اجبار انجام ندهند. نتیجهٔ تربیت نامناسب و سخت‌گیرانه، پدیدار شدن آسیب‌های روانی در بزرگ‌سالی و عقده‌گشایی حقارتی است که در کودکی دیده‌اند. باید در رویکرد تربیتی خویش، حفظ نشاط و شادمانی برای فرزندان را اصل قرار داد و اصل شادمانی و کامیابی را در تربیت کودک پاس داشت و محیط خانوادهٔ خویش را شاد و با عشق ربوبی همراه ساخت.

 روشهای فعال سازی ذهن کودکان

عروسک‌ها، مجسمه‌ها و دیگر اسباب‌بازی‌ها كه بخشي از زندگي را به صورت مجسم به كودك آموزش مي‌دهد، برای فعال نمودن ذهن کودکان بسیار مناسب است. شایسته است کودکان از همان ابتدا به آموزش کامپیوتر تشویق شوند تا ذهن آنان پویایی خود را از دست ندهد و دچار سستی، خمودی و رخوت نگردند.
برای این‌که ذهن فرزندان، تند و فعال تربيت شود و آنان را با امور واقعی آشنا گردند، مي‌توان به كودك  گفت همهٔ وسایل خانه، اسباب بازی است و به آنان اجازه داد تا از قابلمه و گوشت‌کوب گرفته تا بشقاب‌ها را بردارند و با آن بازی کنند. اگر ذهن کودک در بازی سرعت یابد، وقتی که بزرگ می‌شود و به جِدّ به زندگی می‌پردازد، همان‌گونه تند و تیز و اکتیو باقی می‌ماند.
از هنرهای مجاز، صنعت مجسمه‌سازی و اسباب‌بازی برای کودکان است که در ایران دست‌کم گرفته می‌شود. باید در این زمینه، بر اساس داده‌های روان‌شناسی کودک، سرمایه‌گذاری نمود.

داشتن شادی و نشاط در محیط خانه سبب زیبایی فرزندان

پدران و مادران شاد و بانشاط  در محيط خانه، فرزنداني زيبا دارند؛ يكي از مسايلي كه بايد در كودك‌پروري به آن اهميت داد، مسأله زيبايي است. زيبايي چهره حكايت از صفاي باطن دارد. پدر و مادري مي‌توانند فرزنداني زيبا داشته باشند كه نخست، از عنصر شادي، شادماني و نشاط در منزل بهره ببرند. پدر و مادري که در منزل شادی و نشاط ندارند، نمی‏توانند فرزندانی زیبا داشته باشند.

تاثیر پذیری کودک از مادر

با گذر زمان، فرزند آیینه تمام‌نمای مادر می‌شود و تمام خوبی‌ها و بدی‌های مادر در فرزند اثر مستقیم می‌گذارد. دوره تاثیرپذیری هرچه بیش‌تر کودک از مادر تا پنج سالگی وی می‌باشد و حواس ادراکی و نیز هوش و دیگر قوای وی در این دوره فعال می‌شود و تحت تربیت مادر قرار می‌گیرد. پنج سال نخست با آن که محدود است، ولی بر تمامی عمر سایه می‌افکند و می‌شود این پنج سال را نقشه راه آینده طفل دانست. کودک در این پنج سال در منزل و کنار مادر است و گریز از خانه برای او ممکن نیست و جز از او متاثر نمی‌شود.

برخورد با کودک باید به جهت تأدیب باشد و نه از سر عصبانیت.

در هر کرداری باید رعایت انصاف را داشت. هر برخوردی که انصاف نداشته باشد، شرعی نیز نیست. انصاف هم در آغاز کار باید لحاظ گردد و هم در ادامهٔ آن. برای نمونه، برخورد با کودک باید به جهت تأدیب باشد و نه از سر عصبانیت.

تربیت کودک به سمت امور مطلوب وی

تربیت کودک باید به گونه ای باشد که کودک مشکلات جامعه را بفهمد و سختی‌ها را یاد بگیرد. بدی و خوبی را ببیند و دنبال خوبی رود. همهٔ این امور برای فرزند لازم است. او باید بداند جامعه چگونه است و خطرات پیش پای وی چیست و چگونه می‌شود از موانع زندگی گذشت و چرا باید از گرگ فرار کرد. او باید بداند گرگ کیست و چوپان کدام است. گوسفندان می‌دانند که باید دور چوپان جمع شد؛ ولی آیا کودک انسان نیز می‌داند و می‌تواند سود و زیان خود را تشخیص دهد.

در تربیت کودک باید توجه داشت کودک، چیزی را می‌طلبد که در جامعه هست و خانواده آن را برای وی آماده نموده است. برای نمونه، خانواده‌ای که رادیو یا تلویزیون در خانه ندارند و فرزندان را فقط درون خانه یا حیاط سرگرم می‌کنند و حق بیرون رفتن به آن‌ها نمی‌دهند، دارای فرزندانی مثل خود می‌شوند؛ آن هم صد درصد مثل خود و هر آن‌چه آن‌ها می‌طلبند فرزند نیز می‌طلبد. به تعبیر دیگر، طلب فرزند به اندازهٔ طلب پدر و مادر می‌شود و کودک، حرکات آن‌ها را تقلید می‌کند.

طراحی الگوی تربیتی

اسلام پدر و مادر را مالک فرزند می‌داند؛ ولی مالکی که امانتی در دست دارد و باید آن را هنگام مرگ خود تحویل مالک اصلی دهد یا ملک را هنگام تکمیل به جامعه عرضه دارد. پدر و مادر، مالک گُلی هستند که وظیفه دارند آن را پرورش دهند و به بهترین صورت، تحویل جامعه دهند و حق چیدن و استفاده از آن گل را فقط برای خود ندارند. حق استفاده از فرزند برای پدر و مادر و همهٔ افراد جامعه هست و فرزند به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و از مواهب آن بهره می‌برد نیز تعلق دارد؛ از این‌رو نباید فرزند را تک‌بعدی پرورش داد.

اسلام، دین متعادلی است و همان‌طور که حلم و رحم در آن فراوان و نیز اصل اولی است، تنبیه بدنی را نیز به صورت تبعی و در جای خود می‌پذیرد.

لزوم بازی های کودکانه

اگر به بهانه‌های گوناگون، کودک از بازی منع شود  عقده‌های او بر هم انباشته می‌شود و در بزرگی شیطنت می‌کنند و عقده‌های خود را با کارهای خلاف بیرون می‌ریزند.
البته بازی و سرگرمی اگر دایمی شود و بیش‌تر وقت آدمی را بگیرد، آسیب‌زا و مورد سرزنش است.

تشویق و تنبیه کودک بر پایه ی محبت

تشویق و تنبیه کودک باید بر پایه محبت باشد. انسان باید به خاطر خدا محبت نماید و به خاطر خدا تنبیه کند. در صورتی که فرزند کار درستی انجام داد و به راه درستی حرکت کرد، باید به او محبت نمود؛ ولی چنان‌چه محبت او به فرزند بر اثر خودخواهی است و چون فرزند اوست به وی محبت می‌کند، به‌طور حتم دچار افراط شده است و در محبت به فرزند، اندازه نگاه نمی‌دارد. محبت زیاده، همانند تنبیهی که بیش از اندازه باشد، اثر عکس دارد.

تشویق و تنبیه کودک بر پایه محبت

تشویق و تنبیه کودک باید بر پایه محبت باشد. انسان باید به خاطر خدا محبت نماید و به خاطر خدا تنبیه کند. در صورتی که فرزند کار درستی انجام داد و به راه درستی حرکت کرد، باید به او محبت نمود؛ ولی چنان‌چه محبت او به فرزند بر اثر خودخواهی است و چون فرزند اوست به وی محبت می‌کند، به‌طور حتم دچار افراط شده است و در محبت به فرزند، اندازه نگاه نمی‌دارد. محبت زیاده، همانند تنبیهی که بیش از اندازه باشد، اثر عکس دارد.

 آزادی عمل کودک

شایسته است بچه‌ها از ابتدای کودکی مثل خروس جنگی بار بیایند. درست همانند قانون جنگل یک‌دیگر را بزنند؛ هم بتوانند کتک‌خور شوند و هم بتوانند کتک بزنند و در کنار آن باید محبت، مهربانی، تواضع، خویشتن‌داری و مانند آن را به آنان یاد داد. کودکی که زدن نمی‌داند، خویشتن‌داری نیز به کار او نمی‌آید. کودکی که از ابتدا فقط کتک‌خور می‌شود، مشاعری بسته می‌یابد و در بزرگی نیز مشاعر وی بسته خواهد بود. گاه شخصی دانشمندی بزرگ می‌شود؛ ولی چون در کودکی فرصت سخن گفتن نیافته است، مانند فردی لال است و نمی‌تواند سخن خود را در بزرگی بازگو کند. باید به کودک فرصت داد که شیشه‌ای را بشکند و کاغذی را پاره کند و دیواری را خط بکشد. ما به فکر دیوار خانه هستیم؛ ولی در فکر روان کودک خود نیستیم.

 اندازه تنبیه در کودک

اگر عقل انسان تشخیص داد که کودک باید تنبیه شود و به درجهٔ تنبیه نیز توجه داشت، باید فرزند را به همان اندازه تنبیه نماید. برای نمونه، کودک را از امکانات رفاهی محروم کند، دوچرخه و موتور را از او بگیرد تا باعث تنبیه و آگاهی او شود؛ ولی پول، چیزی نیست که بتوان روی آن سرمایه گذاشت و با آن فرزندی را تربیت کرد یا جامعه‌ای را اصلاح نمود.

در تربیت، اصل باید بر آزادی گذاشته شود

در تربیت، اصل باید بر آزادی گذاشته شود تا هر کسی خود باشد و خود شود. هر فرشی طرف خواب دارد وآن را باید به همان سمت خواباند و عکس آن ممکن نیست و مقاومت می‌کند، هر پدیده‌ای نیز طبیعتی دارد که باید آزاد گذاشته شود به سمت خواب خود حرکت کند و حرکت قسری، جز آسیب به زندگی و تضییع عمر وی و معیوب و و بیمار ساختن او پی‌آمدی ندارد.

درمان لکنت زبان کودک

 اگر بخواهند به انسان لالی سخن گفتن بیاموزند، بهترین راه این است که او را به آوازخوانی وا دارند. آموزش آواز به کودکان نیز لکنت زبان آنان را از بین می‌برد. کودکی که از طرف پدر و مادر اجازه و فرصت سخن گفتن پیدا نمی‌کند، نه تنها روحیهٔ او آسیب می‌بیند، بلکه لکنت زبان نیز پیدا می‌کند.

 تشویق و تنبیه

انسان باید به خاطر خدا محبت نماید و به خاطر خدا تنبیه کند. در صورتی که فرزند کار درستی انجام داد و به راه درستی حرکت کرد، باید به او محبت نمود؛ ولی چنان‌چه محبت او به فرزند بر اثر خودخواهی است و چون فرزند اوست به وی محبت می‌کند، به‌طور حتم دچار افراط شده است و در محبت به فرزند، اندازه نگاه نمی‌دارد. محبت زیاده، همانند تنبیهی که بیش از اندازه باشد، اثر عکس دارد.

 کتاب زن پردیس زیبایی و تربیت

اهمیت اسباب بازی برای کودک

اسباب‌بازی برای کودکان بسیار مفید است و باعث رشد فکری آن‌ها می‌شود؛ اما مشکلی نیز به همراه دارد و آن این‌که کودک را از واقعیات اجتماعی دور نگاه می‌دارد و سبب می‌شود تخیل وی قوت گیرد و به‌گونه‌ای خیالی با عالم واقعیات روبه‌رو شود.

اگر قرار است کودک بازی کند، بهتر است با ابزار و آلات بزرگان بازی کند؛ چون در بازی کودکانه این ابزار را به‌خوبی یاد می‌گیرد و هنگامی که بزرگ‌تر شد، از همین وسایل استفادهٔ ابزاری می‌برد و دیگر لازم ندارد قوهٔ خیال را به واقعیت نزدیک کند تا بتواند ابزار جدید و واقعی را تشخیص دهد. این موضوع باعث جلو انداختن و پیش بردن کودک از اسب چموش خیال‌پردازی است.

برخورد نامناسب با کودک

هر سنی اقتضایی دارد و از لوازم کودکی داشتن اشتباه و داشتن آزمون و خطا برای شناخت است. وقتی کودک چیزی را به اشتباه و غیر عمد می‌شکند، پدر و مادر نباید ناراحت شوند چرا که هم سن کودک چنین اقتضایی دارد و هم کودک همسنگ والدین نیست تا از او انتظار ملاحظات بزرگانه داشت.

کتاب چشمه چشمه زندگی

هم ترازی پدر و مادر با کودک

برای کودک پروری سالم باید خود را با فرزندان خویش هم تراز و هم اندازه کند تا کودک بتواند آن بزرگسال را از خود بداند و فرمان بردار و مطیع او شود.با این روش هم بازی می کند و هم شیطنت را از کودک دور می سازد،ولی اگر از این روش استفاده نشود،کار قلدرانه و استکباری می شود،همان طور که بیش تر پدران خانه به همین صورت با کودکان رفتار می کنند.

 کودکان نابغه

کودکی که بدون مدد گرفتن از حافظه سخنان بلند و غیر عادی دارد یا نابغه است یا محبوبی.نوابغ در نهاد خویش شیطنت غیر عادی دارند و چنان چه در کودکی تخلیه نشوند در بزرگی دست به بزه کاری می زنند.کودک نابغه تا نونهال است باید به او اجازه داده شود تا شیطنت هایی که در نهاد اوست را بیرون بریزد و برای مثال چنان چه چند شیشه هم شکست بر او خرده نگرفت و آزادی را از او سلب ننمود تا در بزرگ سالی فردی متین گردد.

 هویت کودک از پنج سالگی تا ده سالگی

 هویت کودک از پنج سالگی تا ده سالگی به گونه‌ای شکل می‌یابد که دیگر به آسانی قابل تغییر نیست. در تمرین، نفس کودک را باید به نرمی فرمان داد و تمرین‌های آن را گام به گام سخت‌تر کرد. تربیت نفس، خرواری نیست، بلکه مثقالی است و باید اندک اندک تمرین نمود و تغییر کرد. نفس را از ابتدا باید به گونه‌ای تمرین داد که رم نکند و لازم است از جای ملایمی که سخت نباشد شروع کرد. تربیت و تنبیه نفس به مَثل مانند سوار کاری بر اسب چموش است که باید با تیمار و پرورش آن، چموشی اسب را رام نمود و مواظب بود که چنان بر آن سخت گرفته نشود و از در افراط وارد نشد تا سوار خود را بر زمین نزند.

لذت بچگی و بچه بودن

از لحاظ روان‌شناسی، زن و مردی می‌توانند زندگی پایدار زناشویی با هم داشته باشند که هیچ کدام از مرتبهٔ خود عدول نکرده و مرد صفات مردی و زن صفات زنانگی خود را از دست نداده باشد؛ وگرنه به تناسب دور شدن از جایگاه و موقعیت ویژهٔ خود، با یک‌دیگر نزاع و درگیری خواهند داشت؛ چرا که زن برای مرد، زنانگی نمی‌کند و مرد در آرزوی زنی می‌ماند که برای او زنانگی و همسری نماید و زن نیز در آرزوی مردی است که مردانگی و صفات مردی داشته باشد. این امر در تربیت فرزندان نیز بسیار مهم است و باید کودک را در سنین کودکی بر محور معقولی آزاد گذاشت تا لذت بچگی و بچه بودن را ببرد.

یگانگی میان پدر و مادر

یکی از بچه‌های ما کمی شیطنت کرده بود و چون شیطنت وی بالا گرفته بود، تنبیه او را لازم دیدم. بعد از آن او از من خواست تا وی را به پارک ببرم اما به او گفتم امروز از پارک خبری نیست. او به دیگر بچه‌ها گفت بیایید خودمان به پارک برویم اما دیگر بچه‌ها هیچ گاه بدون اجازهٔ من کاری نمی‌کنند. حوصلهٔ وی بعد از مدتی سر رفته بود و گفت گرسنه‌ام. گفتم چرا ناهار نخوردی، باید ناهار خود را به‌درستی می‌خوردی و از آن کم نمی‌گذاشتی تا به این زودی گرسنه نگردی، تا شب از چیزی خبری نیست. گفت در یخچال همه چیز داریم. گفتم همه چیز هست اما حالا نمی‌شود چیزی خورد. گفت اگر به من برنج نمی‌دهید، ماست می‌خواهم. گفتم از ماست هم خبری نیست. بچه باید بداند که اگر بیش از اندازه و غیر معقول شیطنت نماید، تنبیه می‌شود. در این زمانه، بسیاری از فرزندان از محبت فراوان و نابه‌جای والدین است که به گمراهی کشیده می‌شوند و پدر و مادر در هر زمینه‌ای به او حکومت مطلقه می‌دهند و او
نیز که نفسی طماع و زیاده‌خواه دارد، مانعی برای زیاده‌خواهی خود نمی‌بیند.

البته وقتی فرزند گرسنه باشد و از پدر خود غذا بخواهد اما پدر به او غذایی ندهد، این تنبیه برای خود پدر هم سخت است اما ناچار است به خاطر تربیت صحیح او، دست به چنین کاری بزند و اذیت آن را تحمل نماید. البته در این مواقع باید میان پدر و مادر یگانگی باشد و نه دوگانگی، وگرنه هیچ تنبیهی کارساز نیست.

کتاب چشمه چشمه زندگی

ضرورت آموزش ظرایف زبانی به کودک پیش از مقطع دبستان

گاه به اهميت بعضى از امور كه بايد در فرصت كودكى انجام گيرد، توجه نمى‏شود. يكى از اين امور مهم، آموزش زبان است. زبان، فرهنگ و انديشه و هويت كودك را مى‏سازد. زبان‏شناسى بايد از كودكى شروع شود. مراكز علمى به زبان‏شناسى و هزينه كلان براى آن، اهميت مى‏دهند؛ چرا كه ارزش آن را دريافته‏اند. آموزش ظرایف زبان به كودك بايد پيش از مقطع دبستان شروع شود. فرصت‏ها به زمان خاص آن است. بعضى از امور، زمان و فرصت خاص خود را دارد و اگر زمان آن از دست رود، ديگر قابل استفاده نيست. آموزش زبان از فرصت‏هايى است كه اگر بسوزد، باز نمى‏گردد. ظرايف معنايى زبان را بايد از كودكى به بچه‏ها آموزش داد و كاربرد كلمات در معناى دقيق آن‏ها را به صورت شكل و تجسمى به كودك انتقال داد و براى نمونه تفاوت «خطا» با «غلط» و مورد دقيق كاربرد هريك با تفاوت‏هايى را كه دارد، به او آموزش داد.

ادامه دارد…..

مطالب مرتبط