رمز ترک محرمات : آیا تنها خوش بودن درد آدمی را دوا می کند و انسان را به وادی امن می رساند؟!
بسیاری از امور معنوی و حقایق اصیل انسانی که اسلام آن را مطرح میکند، جز با درک اصیل و عقل سالم معنوی قابل درک نمیباشد و انکار اینگونه افراد، دلیل بر نقص آنهاست و اشکالی نسبت به این گروه نیست و تنها کوتاهفکری اینگونه افراد را میرساند.
برای نمونه، عقل عادی و ذهن مردمی محرمات و گناهان را میپذیرد و به آن دل میبندد و از آن لذت میبرد و در کنار آن احساس آرامش و سرگرمی میکند؛ در حالی که اسلام آن را حرام میداند و این امر را دارای مقررات فراوانی معرفی کرده و به مؤمنان، دوری از آن را سفارش نموده است. در اینجا یاری نکردن عقل صوری و اندیشهٔ معنوی پیش میآید.
برخی از محرمات، قوای حیوانی انسان را نشاط میبخشد و تحریکات روانی را موجب میگردد و سرگرمی شهوانی را به بار میآورد؛ ولی چیزی که اسلام در نظر دارد بالاتر از این امور است و آن انسانیت انسان و توجه به امور معنوی آدمی است.
اسلام میخواهد انسان آدم باشد و صاحب توجه و دقت شود و اهل درک و درد باشد و خویشتن خویش را در این دنیای کوچک و زودگذر ناسوت بیابد و حقایق عالم را شناسایی کند و عبودیت خویش را رنگ و بویی دهد و ثبات، صلاح، سلام و صلواتی پیدا کند؛ نه آنکه غافل، مست و بدون درد باشد و خود را غرق امیال حیوانی و لذایذ شهوانی و مطامع مادی سازد. آدمی که محصور در حسابهای عقل عادی است به مقتضای قبض و حصری که دارد میخواهد سرمست از بادهٔ غرور، غفلت جهل، نادانی عیش و سرور باشد و تنها خوش باشد؛ این در حالی است که خوش بودن درد آدمی را دوا نمیکند و آرامش و صفایی برای او به بار نمیآورد و انسان را به وادی امن نمیرساند؛ پس ممکن است حرامی فواید و منافع مختلف و بسیاری داشته باشد؛ ولی هیچ یک از آن منافع انسان را به توجه و معرفت معنوی نمیرساند و تنها میتواند امیال مادی انسان را جلا دهد و حیوانیت انسان را شکوفاتر سازد؛ همانطور که در تجربهٔ علمی گذشتهٔ انسان این امر ثابت شده و در طول تاریخ به همراه حرامها مفاسد و عصیان و سرکشیها و جنایات ضمیمه میشده است.
حرامها همیشه در خدمت شیطان و شهوت بوده و میدان ایادی باطل و همراه آنان بوده است؛ هرچند ممکن است از دید عقول صوری، فوایدی برای آن عنوان گردد؛ ولی آنچه برای اسلام نسبت به انسان مطرح است، اندیشههای بلند و کمالات معنوی است و چنین محرماتی نمیتواند برای انسان ارزش معنوی داشته باشد و تنها چیزی که از اینگونه امور به دست میآید، انگیزههای صوری و مفاسد شیطانی است که عقل و اندیشهٔ سالم و سلیم، هرگز به آن دلبستگی چندانی پیدا نمیکند؛ هرچند اندیشه و عقل سلیم نیز خود مبادی سرور و محبت فراوانی دارد که جدا از اینگونه امور میباشد. عقل همانطور که از عصیان و گناه دوری میکند، از جمود و خمودی نیز دوری میجوید؛ هرچند نباید جمودی و خمودی را در گریز از معصیت و گناه دید.
برگرفته از کتاب تپش ایمان و کفر