چنین نیست که انسان چیزی نباشد و وجود او وهمی باشد. اگر چنین است چرا درد را حس میکند و از کتک خوردن فرار مینماید یا از خود دفاع میکند. در این موارد نمیتوان خود و اراده خویش را انکار كرد.
خداوند با تمام هستی در روح و جسم آدمي تاثیر میگذارد و آدمي نیز با ارادهای که دارد در همه هستی موثر است و کمترین اهمال و سستی وي باعث میشود هم خود فرد و هم هستی در سیر صعودی به سوی کمال با کندی مواجه شود. رابطه اراده خداوند با اراده انساني رابطه مشاعي و كردار جمعي است.
مغز غیر از عقل است و دستگاه گیرنده ای است که با نفس ارتباط دارد. نفس غیر از روح است و بسیاری روح دارند و تنها همانند حیوانات نفس دارند و از طبیعت فراتر نمیروند. قلب نیز غیر از عقل، نفس و روح است و باید این مراتب را از یکدیگر باز شناخت.
ذهن غیر از مغز است و فکر در ظرف ذهن است که تبلور دارد و ذهن از عقل و نفس میتواند تاثیر بگیرد. نفس منبع حیات است و حرکتدهنده به تمامی ابعاد طبیعی وجود انسان است . بعضی از شیاطین در نفس لانهگزینی میکنند و آنجا را زایشگاه خود قرار میدهند و شیاطین زادهشده در چنین نفسی تمامی دستورهای آن را کنترل مینمایند. این امر بیشتر در افرادی است که نفاق دارند یا به شرک و کفر عميق آلودهاند یا ایمان آنان بسيار سست است. بر اين پايه، هم اراده آدمي نافذ است و هم عقل و مغز او كارايي خود را دارد و هم شياطين قدرت نفوذ در نفس را دارند و تاثير تمامي نيز حقيقي ميباشد.
برای شناخت نفس میتوانید به کتاب گزاره های انسانشناسی مراجعه نمایید. همچنين براي دريافت نظريه مشاعي و جمعي بودن كردار آدمي به كتاب خداانكاري و اصول الحاد به همراه نقد و تحليل رجوع نماييد.
براي تكميل بحث، مطالب مرتبط معرفي شده توسط سيستم را ببينيد.