صوت و صدا حقیقتی انکارناپذیر و مادی است. این حقیقت مادی استفادهٔ غذایی برای روح و روان دارد و مانند بوییدنیها و دیدنیها میتواند غذای حس شامه و بینایی و روح و نفس آدمی واقع شود؛ ولی مهندسی این نوع تغذیه، نیاز به شناخت دستگاهها و نیز پیآمدهای آن بر روح و روان آدمی دارد.
افسوس که این در، سالهاست بسته شده و فقط در معدههاست که باز گذاشته شده است:
آدمی فربه شود از راه گوش
گاو و خر فربه شود از حلق و نوش
آن که دیگر حسهای او باز است و از راههای مختلف چشم، گوش و حس شامه غذا میخورد، چندان اشتهایی به غذا ندارد. وقتی میشنویم حضرت امیرمومنان علیهالسلام با تکهای نان خشک سیر میشدند برای آن حضرت ناله سر میدهیم، در صورتی که باید برای خود مویه در دهیم؛ زیرا آن حضرت چنان از راه دیدن و شنیدن و بوییدن فضاهای معنوی و ملکوتی انرژی گرفتهاند که اشتهایی برای آن حضرت در جهت انبان معده باقی نمیمانده است.
اگر انسانها از زندگی اولیای الهی الگو نگیرند، خواسته ناخواسته خود را از حیوانات پستتر گردانیدهاند؛ چون تنها از خوردن دهانی لذت میبرند. اگر سفرهها از ماده پر شود، تشخیص آن از استطبل چندان راحت نیست.
بعضی آشپزها هنگام پخت غذا میگویند از غذا سیر شدهاند و اشتها ندارند. سخن آنان درست است؛ زیرا آنان با حس بویایی و بینایی احساس سیری مینمایند و میلی به غذا ندارند. کسانی که مشاعر و حواس پنجگانهٔ آنان کار نمیکند به معدهٔ خود فشار میآورند و آن را انباشته از غذاهای رنگارنگ میسازند؛ اما با باز شدن مشاعر و حواس، صوتهای نفسانی و وحیانی شنیده میشود و اگر اکنون چنین نیست؛ چون نفس و معده تبدیل به انبار ضایعات گردیده است. آن قدر شخص معده را پر از نان میکند که معده فضای خالی و کششی ندارد که غذا را هضم کند. کسانی که عادت به خوردن نان و برنج بسیار کردهاند، باید مراقب عواقب وخیم و خطرناک آن باشند.
زندگی سالم و همراه با تندرستی چنین نیست و باید به تدریج، استفاده از حس بویایی و بینایی را جایگزین آن نمود. معدهٔ پُر، خوابهای آشفته میآورد و خواب را از ارزش میاندازد و انسان را همچون جنازهای میسازد. توصیه به نخوابیدن بعد از صرف غذا به همین خاطر است. خواب دارای امواج است و خوابی که با فشار مضاعف کار معدوی و هجوم خون به معده همراه بوده کارایی ندارد.
متاسفانه، امروزه مشاعر معنوی انسانها بسته شده و تنها معده و مشاعر صوری آنان باز است. انسانها گرسنگی خود را تنها با ماده و جسم برطرف میکنند. در زمان حضرت حجت، امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف)، خوراکها بر سه قسم میشود و مصرف خوراک مادی کاهش مییابد. خوراک یا مادی مِعدَوی است و یا مادی شامهای که با بویایی حاصل میشود و از آن نیز لذت میبرند. غذای شامهای مانند سِرُمی است که به بدن بیمار ترزیق میشود و یا مادی بینایی است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله یا امامان معصوم علیهمالسلام از عطر استفاده میکردند تا به معدهٔ خود فشار نیاورند و بخشی از انرژی لازم خود را از راه بویایی به دست آورند. امروزه کمتر اثری از آن عطرهای خوشبو یافت میشود و بیشتر، مواد نفتی و ادکلنهای بیخاصیت است که به کار میرود.
نوع سوم، غذاهای شنیداری (استماعی و سماعی) است. کسانی هستند که از راه شنیدن مناجاتها، خود را سیر میکنند. توانایی حضرت امیرمومنان علیهالسلام و قدرت برکندن درِ خیبر از این نوع خوراکی انرژی میگیرد؛ همانگونه که حضرت میفرماید: «در خیبر را با قوت جسمانی بر نکندم، بلکه این کار را به وسیلهٔ قوت رحمانی انجام دادم». قوت رحمانی از طریق استشمام، استماع و ادراک حقایق معنوی حاصل میشود.
گفتیم غنا و موسیقی غذاست، اما باید توجه داشت که غنا و موسیقی حرام حکم غذای مسموم برای بدن را دارد و بسیار خطرناک است، بلکه مواظبت از آن باید دو چندان باشد؛ چرا که غنا و موسیقی از غذاهای اصلی است که از راه مشاعر و حواس به انسان میرسد و به طور طبیعی تاثیر بیشتری بر انسان دارد و نسبت به غذاهای معمولی نفع و ضرری دو چندان یا بیشتر دارد. دخالت شریعت در این مساله نیز از همین روست و شریعت نمیگوید غنا و موسیقی غذا نیست یا همهٔ آن مسموم است؛ بلکه بر غذا بودن آن تاکید دارد و خاطرنشان میسازد که از فرآوردهٔ سمی آن استفاده نشود و تنها از غذاهای حلال و طیب آن بهره برده شود. شریعت در غنا و موسیقی همان مشی و روشی را دارد که در امور تغذیهٔ مسلمانان دارد و بین غذای سالم و فاسد تفاوت قایل میشود و اولی را حلال و دومی را حرام میداند.
البته این نکته نیز شایان ذکر است که اگر غذای حلال و طیبی بیش از اندازه مصرف شود برای بدن ضرر دارد، به همان میزان و بلکه بیش از آن، استفادهٔ افراطی از غنا و موسیقی و سماع، به نفس ضرر وارد میآورد. این سخن در جانب تفریط و استفادهٔ اندک و خارج از میزان استاندارد از آن نیز جریان دارد و موجب ضرر به نفس و بدن میگردد.
از عوامل تشتت فکر و حواس پرتی شنیدن و دیدن زیاد است. بسیار اتفاق میافتد که کسی وسایل خود را مدام گم میکند، در تعداد رکعتهای نماز اشتباه مینماید. از مهمترین عوامل این امر میتوان استماع و رویت بیش از اندازه را نام برد. استفادهٔ بیش از اندازه از چشم و گوش با رفت و آمدهای بسیار و شنیدن رادیو و مشاهدهٔ تلویزیون، آن را مانند خودرو و اتومبیلی میسازد که آب و روغن آن مخلوط شده یا همچون رانندهٔ خستهای میماند که دید چندان مناسبی در جاده ندارد.
باید توجه داشت بیکاری چشم و گوش نیز موجب زیان فراوان به شخص میشود. از این رو کسانی که در زندانهای تاریک و بی صدا به سر میبرند یا در زیرزمین زندگی میکنند، حدقههای چشم آنان جمع شده، چشم آنان ریز و ضعیف میگردد و اعصاب آنان شکننده میشود.
واردات و صادرات حواس باید به اندازه باشد و هر کدام که از حالت تعادل خارج شود، موجب زیان کشور نفس میگردد. در گذشته، موارد کوری فراوان بود، چرا که افزوده بر نبود بهداشت مناسب، از چشم کار چندانی کشیده نمیشد و امروزه شمار افرادی که از عینک استفاده میکنند زیاد است؛ چرا که چشم با پرکاری خسته میشود. نور الکتریسیته که به چشم میخورد، همچون سنگریزههایی میماند که به چشم و اعصاب آسیب وارد میسازد. استفاده از هوای آزاد و روشنایی طبیعی از همین رو مورد توصیه است تا از بمباران نورهای مصنوعی جلوگیری شود.
اسلام، غنا و موسیقی را از امور غیر عقلانی نمیداند و یا چنین نیست که آن را مورد توجه و اهمیت قرار ندهد. اسلام به همه چیز و بهویژه انواع غذای آدمی و مهندسی تغذیه اهمیت میدهد تا تنها غذاهای سالم مورد استفاده قرار گیرد و از غذای مسموم پرهیز شود.
موسیقی و غنا هم غذا و هم داروست. انرژی حاصل از موسیقی میتواند مددکار و تشویقگر انسان بر انجام کارها گردد. همانطور که میتوان از صبر و نماز کمک گرفت، از مَد و ترجیع نیز میشود کمک گرفت. موسیقی تخیلی میتواند نفس را فربه سازد و آن را به حرکت وا دارد و موسیقی عقلی در مراتب نورانی و مقامات ربانی و الهی سالک را پرواز میدهد و گاه او را به عرش میبرد. و اگر از آن به معجزه یا کرامت یاد میشود برای آن نیست که تنها دهان منکران یا مدعیان با خاک پر شود، بلکه برای آن است که رهروان را به قدر توان و قدرت خویش به صاحب معجزه یا کرامت نزدیک کند و به او نیز چنین توانایی داده شود. صوت، صدا و ترجیع از توانمندیهای مهم انسان است که میتوان به وسیلهٔ آن به عوالم دیگر پر کشید.