انسان به یکی از دو روش ذیل میتواند اسم ربّ خود را بیابد:
۱) از طریق قرائت اسم و انس با آن.
۱- و قطعا قرآن را برای یادنمودن، آسان کردهایم پس آیا یاد کنندهای هست. قمر / ۲۲٫
۲- اگر این قرآن را بر کوهی فرو میفرستادیم، یقینا آن کوه را از بیم خدا فروتن و از همپاشیده میدیدی و این مثلها را برای مردم میزنیم باشد که آنان بیندیشند. حشر / ۲۱٫
(۱۸)
آدمی برای شناختن اسم مناسب خویش، میتواند، مدتی اسما را بخواند و با آنها انس بگیرد. اگر تا مدتی این عمل را ادامه بدهد، خودِ اسم او را جذب میکند. ممکن است چندین اسم انسان را به خود جذب کنند؛ از اینرو، یکی از راههای شناخت اسمای نفسی، انس و الفت داشتن با آنهاست، تا ببیند کدامیک و یا کدامین اسما او را به خود جذب میکنند؟! در این روش، ابتدا لازم است تعداد اسمای بسیط و مرکب شناخته شود تا آدمی از طریق قرائت و تکرار به انس، الفت و رفاقت برسد. آنگاه اسما، خودشان را نشان میدهند. هر موجودی دارای دو اسم است: ۱) اسم ربّی و ۲) اسم مربوبی. زمین، آسمان، کتاب، قلم، زید، و بکر، اسمای مربوبیاند. اسم ربّی، اسمی است که آدمی با آن مظهری از مظاهر الهی شده است. هرکس خودش را بشناسد، خدایش را شناخته است: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»(۱)؛ زیرا موجودات، مظاهر الهیاند و انسان که مظهر اسمای الهی است با شناختن خویش، ربّ خویش را خواهد شناخت. همانطور که شناخت شجره و ریشه افراد در بین مردم اهمیت دارد، پیدا کردن شجره انسان در باب اسما نیز حائز اهمیت است. اگر در قبر سؤال شود: «من ربّک؟» در پاسخ «اللّه ربّی» کفایت نمیکند؛ زیرا سؤال این است که شما مظهر کدام اسم از اسمای الهی هستید! انسان باید اسم ربّ خودش را بگوید. انسان باید بداند مظهر چه اسمی است! هر کسی ربّی دارد. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ربّ ویژه و دیگران نیز هر کس ربّ خود را دارند. همه موجودات، حتی شیطان نیز ربّ خودش را دارد. ربّ هر موجودی با ربّ موجودات دیگر متفاوت است.
با معرفت اسما، همه معرفتها حاصل میشود. یکی از معارفِ اسما این است که انسان ربّ خودش را بشناسد. شناختن ربّ آسان نیست. انسان برای شناختن ربّ خویش نیازمند این است که صبح به صبح و شب به شب از اسما استفاده کند تا معلوم گردد کدامین اسما بر روی او اثر میگذارد و جذبش میکند؟! وقتی به آن اسم میرسد، صدایی، به جانش میافتد. گاه شخص نظامی با گفتن «یاجبّار»، به چکمههایش فشار میآورد و دیگری با گفتن «یالطیف»، دلش تاب برمیدارد. قرائت، یکی از راههایی است که میتوان با مداومت در آن، با اسما انس و الفت پیدا کرد و ربّ خویش را شناخت.
۲)از طریق آموزش و تعلیم
همانگونه که انسان برای شناختن اصل و نسب خود به نسبشناس مراجعه میکند، برای شناختن اسم ربّ خویش لازم است به عالمِ اسما مراجعه نماید، تا آن را به روش تعلیم بیاموزد. مربّی بر اساس خصوصیات شخص، اسم ربّ را میشناسد و به او میآموزد. گاه مربّی همانند چکاندن موقتی قطرهای در چشم بیمارش، اسمی را برای مدتی به شخص تجویز میکند، تا همانند تأثیر قطره در چشم، قرائت اسم در جان شخص اثر بگذارد و خصوصیاتش را هویدا کند و بر اساس آن، اسم ربّ او را بیابد. گاهی مربّی با پرسیدن سئولاتی از انسان، به ویژگیها، حالات ظاهری و باطنی انسان پی میبرد. گاه از روی قیافه و حرکات فرد، اسم ربّش را مییابد.
نقل است که کسی از عالمی که دوره کامل علم هیئت را گذرانده بود، پرسید: «آیا ستاره خودت را پیدا کردی؟» او در جواب گفت: «مگر من ستاره دارم که پیدا کنم؟» آن شخص در ادامه به عالم گفت: «پس در این مدت، عمرت را در چه کاری صرف کردی؟» انسان با صرف نمودن عمر در شناختن اسما،
۱- ابن ابیجمهور الاحسائی / عوالی اللئالی / ج۱ / ص۵۴٫
(۱۹)
به کجا میتواند برسد؟! او باید بتواند موقعیت خود را در اسما بشناسد. او باید اسم و دولت خویش، أئمه اسما و اسم اعظم خویش، اسم حُسنی، اسم فردی و اسم ربّی خودش را، با تفاوتهایی که از همدیگر دارد، بشناسد. انسان باید ربّ و مدبّرِ خود را بشناسد. او باید بداند که در مشکلات به کدامین سو توجّه کند و به چه کسی متوسّل شود؟ او باید بداند در وقت درماندگی و بیچارگی،یاریکنندهاش کیست؟: «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیم»(۱)
اگر انسان وجهالعبد را بشناسد، با دانستن این اسما میتواند بر مشکلات خویش فائق گردد و به راحتی، آنها را پشت سر بگذارد.
مبادا مطالبی که در باب انشا گفته میشود، موجب بیاعتنایی و سهلانگاری در باب قرائت شود! و آدمی از فیوضات غیرقابل انکار در باب قرائت بیبهره گردد. قرائت، باب مستحکمی است. انسان میتواند به طور مرتّب اسما را قرائت کند و از آن بهرهبرده و استمداد بجوید: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخَاشِعِین»(۲).
گاه، انسان در علوم غریبه به جایی میرسد که موکلش را میشناسد و گاهی صاحب تسخیر میشود و در برخی از امور، از جنّ مخصوصش کمک میگیرد. انسان با شناخت اسم خویش و با استفاده و استمداد از اسمای متناسب، توانایی حلّ و فصل بسیاری از مشکلات را بهدست میآورد.