در کودکی، تهران سکونت داشتم و هواپیما از سطح پایینی رد میشدند.
من میگفتم نکند هواپیماها سقوط کنند. میپرسیدم هواپیما چگونه در آسمان میایستد و قرار میگیرد؟ پاسخ میدادند که در آسمان، جادههایی هوایی وجود دارد که هواپیما در آن جادهها تردد میکند. با تعجب میپرسیدم جادههای هوایی در کجای آسمان وجود دارند و چرا دیده نمیشوند و چگونه آنها فرود نمیآیند؟ پاسخی وجود نداشت؛ زیرا جواب سؤال را نمیدانستند و از چگونگی پرواز هواپیما اطلاعی نداشتند. میگفتم از جادههای زمینی اگر منحرف بشوید، وارد جاده خاکی میشوید، جادههای هوایی انگار جاده خاکی ندارند. هواپیماها چگونه در آسمان پرواز میکنند؟ هواپیماها حالت پرواز اتوماتیک دارند، اما چگونه این برنامه برای آن طراحی شده است؟ همچنین است کبوتر که جانوری بیش نیست، چگونه در هوا بهراحتی پرواز میکند؟ انسان، این چگونگی را پیگیری و دنبال کرده تا دانشش را فرا بگیرد، اما برخی به خود اجازه میدهند در حالی که جهل و نادانی دارند و موضوعات را نمیشناسند و بدون اینکه تحقیق داشته باشند، برای هر چیزی نظر بدهند. آنان بهخصوص در مسایل دینی که دیریابتر است، متکبرانه و فرعونوار سخن بیدلیل و از سر تحکم میگویند و بدتر آنکه به دیگران حتی اجازه سخنگفتن نمیدهند به خصوص اگر موجسوار باشند. عالمان گذشته و درگذشته را خداوند رحمت کند و روحشان شاد! آنها فضای آزادی داشتند و آنچه را میدانستند بهراحتی بیان میکردند. امروز اما متأسفانه حتی در مراکز علمی زمینه و امکانی برای بیان سخن و بحث وجود ندارد؛ چنانچه این محدودیتهایی که ایجاد کردهاند دیگر برای همه آفتابی و غیر قابل انکار و تردید شده است.