غایت ذکر

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

ذکر، افزون بر دارابودن قدرت‌های عملیاتی از طریق باطن، توان خبرگیری از مغیبات را نیز دارد و قدرت اطلاعات را در کنار توان عملیات دارد. برای نمونه اگر کسی جواهر ارزشمند خود را گم کند و سرنوشت آن را نداند، از طریق ذکر می‌تواند جای آن را بیابد و بداند که آیا می‌تواند به آن دسترسی یابد یا خیر. این قسم، صرف آگاهی و علم است. هم‌چنین از طریق ذکر، می‌تواند آن را هرچند در اعماق دریاها یا مجرای فاضلاب‌ها باشد، به نزد خود آورد. به هر روی، تمامی اذکار، یکی از این دو امر ـ تحصیل علم یا ایجاد قدرت نسبت به شیئی خاص ـ را پی می‌گیرد.

با ذکر می‌توان به برخی علوم مانند خواندن ذهن دیگران، دست یافت؛ همان‌طور که با ذکر می‌توان شفا داد، دشمنی را منکوب نمود، جنی را تسخیر کرد و طلسم ساخت. هم‌چنین «ذکردرمانی» به درمان امراض و بیماری‌های جسمانی و روحی پرداخته و به رفع کاستی‌ها و نواقص، با تمرکز بر اتصال به قدرت بی‌پایان الهی، توجه دارد. این اتصال، با آوردن طریق خاصی از ذکر به منظور همراه شدن با سرعت پدیده‌های غیبی و شتاب حق‌تعالی صورت می‌گیرد. شناخت چگونگی این همراهی و اتصال، و بهره‌مندی از این قدرت بی‌پایان، امری تخصصی است و نمی‌شود کسی کتاب ذکری را بردارد و خودسرانه با انتخاب ذکری که با خواستهٔ وی اندک هماهنگی دارد، به مطلوب خویش نایل آید.

«دانش ذکر»، ذکر مناسب برای مشاغل‌را تعیین می‌کند. برخی شغل‌ها نیازمند استفاده از ذکر می‌باشد. از آن‌ها عالِمی و توان تولید علم است. علم، دارای کبریایی است و اگر به مدد ذکر و صفای آن، مهار نشود، عالم را زندیقی متکبر و مستکبری خودشیفته می‌سازد که هیچ اهل دنیا و ثروتمند وابسته به مال خود، به گَرد وی نمی‌رسد. علم، دارای کبریایی است و مثل گاوی وحشی و چموش و رام‌ناپذیر و جنگی، انسان را به زمین می‌زند. علم، کم از چنین گاوی نیست و عالم اگر با معنویات، ترفندهای گاوبازی نداند، توسط شاخ‌های کبریایی و غرورآفرین دانش، پاره و دریده می‌شود و هم خود خراب می‌گردد و هم دیگران را به فساد می‌کشاند. علم، بدون توجه به ذکر و معنویت و بدون قرائت قرآن‌کریم و ادعیه و بدون خلوت، لحظات تنهایی و مناجات، مستکبرترین فرد را تربیت می‌کند و عالم را به گمراهی، بی‌دینی و کفر می‌رساند.

در دانش ذکر، حیث درمانی و آثاری اذکار و جهت توان‌بخشی و تأثیر آن‌ها بر سلامت روح و روان افراد و نقش دارویی آن با تشریح تناسب‌های مورد نیاز، اعتبار می‌گردد. اصطلاح «درمانی» در این کتاب، تنها معطوف به بیمارهای شناخته‌شدهٔ معمول نمی‌باشد که دانش پزشکی یا روان‌شناسان و روان‌پزشکان در درمان آن می‌کوشند؛ بلکه درمان در این کتاب، معنایی بسیار گسترده دارد و قلمرویی به وسعت خلق تا وصول به خدا دارد.

تأسیس مراکز ذکردرمانی، از آن‌رو ضرورت دارد که منشأ برخی بیماری‌های خاص، به هیچ‌وجه امور محسوس مادی و باکتری‌ها و ویروس‌های شناخته‌شده نمی‌باشد و هرچه درمان‌های دانش پزشکی، آن را تحت بررسی قرار دهد، به تشخیص نوع بیماری و منشأ آن موفق نمی‌گردد؛ زیرا عامل آن، امری فرامادی و مربوط به پدیده‌ای در باطن عالم بوده و درمان آن، منحصر به استفاده از ذکر می‌باشد. هم‌چنین برخی از مشکلات روانی که روان‌شناسان و روان‌پزشکان از تشخیص نوع اختلال و درمان آن عاجز می‌باشند، تنها در حیطهٔ ذکردرمانی قرار می‌گیرد؛ اختلالاتی که گاه شکل اجتماعی به خود می‌گیرد و در قالب یک اپیدمی، جامعه‌ای را به خطر می‌اندازد؛ اختلالی اجتماعی که هرچه از راه‌های شناخته‌شدهٔ تجربی استفاده شود، نتیجه‌ای نمی‌دهد. از سوی دیگر، طب سنتی نیز نمی‌تواند گزینهٔ پیشنهادی مناسبی برای درمان بیماری‌ها باشد؛ زیرا طب سنتی، دارای ابزار صنعتی مناسب برای تحقیق نیست و گاه برخی از خواص ادعایی، با تحلیل‌های عقلی بر داروهای طبیعی آن، بار شده است.

باید توجه داشت نسبت به پیشرفت‌های پزشکی ـ به‌ویژه در بخش‌های صنعتی آن ـ نباید جانب انصاف را از دست داد. طب سنتی ابن‌سینا، که از ماهرترین پزشکان نابغه بوده است، به هیچ‌وجه قابل مقایسه با پزشکی امروز نیست. پزشکی امروز در مدیریت درمانی و مدیریت بهداشت و سلامت روانی جامعه، دارای موفقیت‌های چشمگیری می‌باشد. در برابر آنان، متولیان علوم معنوی قرار دارند، که در مدیریت بخش مربوط به خود، هیچ‌گونه توفیقی نداشته‌اند و اهمال و ضعفِ کاری آنان سبب شده است توهّمات و خرافات بر میدان مربوط به آنان سنگینی کند؛ به‌گونه‌ای که امور معنوی از دیدگاه صاحبان علم و اندیشه، در چنان موضع ضعیفی قرار دارد که انواع اتهام‌ها را به آن وارد می‌آورند.

اگر کسی بخواهد مسیر سالم زندگی را بپیماید، لازم است نیازهای باطنی خود را بشناسد و آن را برآورده سازد و تنها به تأمین نیازهای محسوس مادی و جسمانی بسنده نکند؛ هرچند بیش‌تر انسان‌ها نیازهای جسمی خود را نیز نه به صورت علمی، بلکه به‌گونه‌ای متأثر از عادات و رسوم و محیط تربیتی خویش تأمین می‌کنند. یکی از نیازهای باطنی و از ضرورت‌های سلامت زندگی در ناسوت، استفادهٔ درست از اذکار و عبادات و انس داشتن با قرآن‌کریم و باطن حضرات معصومین علیهم‌السلام و قرب ولایی به آن‌حضرات علیهم‌السلام می‌باشد.

به هر روی، «ذکردرمانی» فرایندی پیچیده با کلافی از موقعیت‌ها و شرایط گوناگون است نه صرف حرف زبانی و گفتار کلامی. «ذکر» در پشت جبههٔ کلامی خود، هم قرار گرفتن در موقعیت خاص باطنی و هم برخی از شرایط بیرونی ـ مانند انفاق و داشتن کار ـ را می‌طلبد؛ بنابراین داشتن تلاش خاص و هدفمند، از شرایط تأثیر ذکر است. با دقت بر این گزاره، دانسته می‌شود ذکردرمانی، افراد را به بیکاری و داشتن امیدها و توقعات نابه‌جا و دل خوش‌داشتن به برخی آرزوها سوق نمی‌دهد؛ بلکه گیاه ذکر در بستری می‌روید که تلاش‌های خاص، آن هم با عنایت استاد کارآزموده و تجویزهای خاص وی، هم در زمینهٔ ذکر و هم در زمینهٔ دیگر اشتغالات و کار و تلاش هدفمند، صورت پذیرد.

دانش ذکردرمانی، عهده‌دار تربیت ذکرپرداز است تا وی را به موقعیتی برساند که بتواند به خدایی خدا تمثل یابد و به خدایی خدا تکیه کند و از خدایی خدا استمداد بگیرد و هزینه کند. چنین موقعیت گسترده‌ای، برای ذکرپردازی محقق می‌شود که دلی بزرگ و فراخ داشته باشد و تنگ‌نظر، محدود، بسته و قبضی نباشد؛ کسی که به بسط مطلق رسیده باشد؛ بسطی که ظرافت‌های آن را در کتاب «تپش کفر و ایمان» آورده‌ایم.

ذکرپرداز موفق کسی است که نظرتنگ، ترسو، بزدل، بخیل، مُمسِک و محدود نباشد. فردی که باید به عظمت و بزرگی بنشیند و چیزی برای وی شگفتی نیاورد و سرد و گرم زندگی برای او یکسان باشد.

ذکر، رزق معنوی انسان است و همان‌طور که برای رزق اکتسابی باید کوشش و زحمت داشت، برای ذکر نیز باید تلاش داشت. نخستین تلاش نیز آگاهی‌یافتن از دانش ذکر است تا تلاش‌ها و کوشش‌ها آگاهانه و در مسیر طبیعی خود انجام گیرد. کسی که از رزق ذکر خود استفاده می‌کند، آثارش را در روح خود می‌یابد که کم‌ترین آن، قوّت نفس و اعتماد محکم و عقلانی آن می‌باشد. ذکر، خوراک معنوی و تغذیهٔ روان و جان انسان است و همان‌طور که بدن نیاز به غذا دارد و آن را مصرف می‌کند، باطن آدمی از ذکر مصرف غذایی دارد. ارتزاق جان آدمی با ذکر است؛ ذکر و رزقی که به باطن انسان صفا و خلوص می‌بخشد. مهم‌ترین خاصیت ذکر، این است که صفای انسانی و معنوی را درون آدمی ایجاد می‌کند. صفا ساختار خاصی دارد که با نسخه‌های ذکردرمانی ظهور می‌یابد. صفا، عامل جلب توفیق و عنایت خاص خداوند می‌باشد.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

 

دیدگاه ها بسته شده اند.